۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

خامنه ای وبن بستهای لاعلاج مروری بررودررویی کامل دو باند در نظام ولایت

22فوریه 2016: برگرفته از خامنه ای خلیفه ارتجاع :
لینک به منبع :
خامنه ای وبن بستهای لاعلاج مروری بررودررویی کامل دو باند در نظام ولایت
د ر ادامه موضع‌گیریهای سران، مهره‌ها و رسانه‌های باند رفسنجانی- روحانی در مورد ضرورت آویختن به دامان غرب و آمریکا، و به‌خصوص موضعیگری صریح رفسنجانی بر ضرورت برقراری رابطه با آمریکا، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی در دیدار با جواد ظریف وزیر خارجه رژیم به او توصیه می‌کند که در ادامه زهرخوران، خط تعامل و آویختن را دنبال کند و ”از تندروی‌های یک اقلیت محدود دلسرد“ نشود. رفسنجانی در همین رابطه ”اهمیت هنر دیلپماسی“ را به ظریف یادآور شده و تأکید می‌کند: ”تنش‌زدایی، خنثی کردن و مقابله با سیاست شوم ایران هراسی، تعامل سازنده با جهان از جمله خصوصیات و هنر دیپلوماسی در دولت یازدهم است“. واضح است که لازمه تنش زدایی، خنثی کردن و مقابله با ایران هراسی، تعامل سازنده با جهان و... درمنطق وابسته گرایانه‌ هاشمی رفسنجانی، عقب‌نشینی از تمامی مواضع گذشته نظام و دق‌الباب کردن ”خانه کدخدا “ است، که البته پیش‌تر نیز رفسنجانی بر ضرورت این ”دق‌الباب“ تأکید کرده بود. رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش بر ضرورت عقب‌نشینی رژیم از سیاستهای توسعه‌طلبانه و مداخله‌جویانه‌ در منطقه نیز تأکید کرده، و انتظارش را از دستگاه دیلیپماسی رژیم آخوندی این‌طور بیان می‌کند: ”از دستگاه دیپلوماسی کشور انتظار می‌رود با قدرت و اقتدار برای کمک به حل معضلات و بحرانهای منطقه‌یی در جهت تقویت همگرایی و افزایش همکاری و همسویی کشورهای منطقه جدیت مضاعفی به‌عمل آورند“. (ابتکار 10شهریور94)
این توصیه رفسنجانی نیز رودروی سیاست عملی باند ولی‌فقیه و به‌خصوص سپاه ضدخلقی است که این روزها اعضای آن در کشورهای مختلف منطقه کشته و یا دستگیر می‌شوند. خلاصه توصیه رفسنجانی به دستگاه دیپلوماسی رژیم و رئیس آن، این است که بنا بر اصل همبستگی و پیوستگی جامهای زهر، ضروری است نظام آخوندی به‌دنبال جام زهر اتمی، جام زهر ”تعامل“ با جهان و در رأس آن ”کدخدای دهکده جهانی“ و سپس جام زهر منطقه‌یی را نیز سر بکشد. در تداوم همین سیاست آویختن است که علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم نیز در نیویورک درست یک ماه ونیم پس از توافق اتمی، با سناتورهای آمریکایی لابی رژیم ملاقات می‌کند، و نکته اصلی سخنرانی‌اش تأکید بر ضرورت جام زهر و دفاع از توافق هسته‌یی است. همچنین وی در کنفرانسی با عنوان ”دموکراسی، صلح و توسعه پایدار“ در سازمان ملل آن را عنوانی زیبا خواند و ”توسعه پایدار را قرین با ثبات سیاسی، مردم‌سالاری و رشد متوازن اقتصادی“ دانست. (شبکه 1تلویزیون رژیم 10شهریور) ملاحظه می‌شود که لاریجانی در نیویورک از صلح و مردم‌سالاری و از اهمیت ”صلح وتوسعه پایدار“ سخن می‌گوید که تابه‌حال در قاموس و فرهنگ آخوندی جایی نداشته است. همزمان با مواضع رفسنجانی مبنی بر ضرورت تعامل با جهان وهمگرایی منطقه‌ای و سخنان علی لاریجانی در اهمیت ”دموکراسی در خدمت صلح و توسعه پایدار“، پاسدار جعفری سرکرده سپاه ضدخلقی به برداشت تعامل‌گرایانه رفسنجانی و علی لاریجانی حمله می‌کند و می‌گوید: ”که این نوع برداشتها به نظر می‌رسد حق فداکاری و حماسه ملت ایران و مؤلفه‌های اصلی قدرت جمهوری اسلامی ایران نباشد (خبرگزاری مهر10شهریور 94)
وی با تأکید بر شعار دجالگرانه‌ی ”استکبار ستیزی“ عنوان می‌کند که ”همواره باید به‌عنوان شعار اصلی انقلاب مورد توجه قرار داشته و بر آن ایستادگی کرد“.
پاسدار جعفری ضمن اشاره به باند رفسنجانی- روحانی و حرفهای سران این باند می‌گوید: ”آنچه به‌عنوان مسائل بعد از توافق موجب نگرانی است تهدیدات نظامی امنیتی نیست بلکه این موضوع که برخی افراد تصور می‌کنند دشمنی آمریکا با ما تمام شده و یا کاهش یافته اینها نگران‌کننده است“.
برخلاف رفسنجانی و روحانی که بارها بر همگرایی منطقه‌یی تأکید کرده‌اند، پاسدار جعفری در جهت عکس این گفته‌ها و مواضع، بر ضرورت دخالت در امور کشورهای منطقه و حمایت از گروه‌های تروریستی تحت عنوان ” مقاومت“تأکید می‌کند: ”جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه سپاه برای مقابله با جنگهای نیابتی و تقابل با مخالفان جبهه مقاومت با همه توان آماده بوده و برنامه دارد و علاوه بر انتقال تجربیات و حمایتهای مستشاری هر نوع درخواستی از ما که در توان سپاه و نیروهای مسلح باشد حمایت می‌کنیم و این برنامه‌ها تا شکست نهایی دشمن ادامه دارد“. (خبرگزاری مهر10شهریور 94) طبعاً پاسدار جعفری به‌عنوان سرکرده سپاه که بازوی اصلی اعمال هژمونی خامنه‌ای است، مواضع و نظرات خامنه‌ای را بیان می‌کند.
سؤالی که پیش می‌آید این است که علت این میزان تناقض و شکاف بین مواضع رفسنجانی و لاریجانی که به آنها اشاره شد، با موضع اتخاذ شده پاسدار جعفری چیست؟ واقعیت این است که این تضاد و تناقض ریشه در جنگ و دعوا بر سر هژمونی نظام است که بین رفسنجانی و خامنه‌ای در جریان است. جنگی که طبعاً پس از زهرخوران شدت و حدت بیشتری پیدا کرده و تقریباً به رویارویی کامل بین آن دو راه برده است. راه اصلی مقابله رفسنجانی با خامنه‌ای بر سر منافع و هژمونی، اتخاذ سیاستهای وابسته گرایانه و آویختن به دامن غرب و به‌خصوص آمریکا است. در صورت موفقیت چنین سیاستی لاجرم موقعیت خامنه‌ای به‌عنوان ولی‌فقیه نظام بیش از پیش و به‌خصوص در مرحله پسا توافق ضعیف‌تر می‌شود. واضح است که اتخاد چنین سیاستی با منافع اقتصادی سپاه ضدخلقی که شریانهای اقتصادی کشور را در دست دارد و سیاست صدور تروریسم و ارتجاع نظام ولایت‌فقیه در تعارض است. نهادهای ضدخلقی نظیر سپاه و بسیج، کاملاً بر این امر واقفند در صورتی‌که خط وابسته گرایانه باند رفسنجانی_ روحانی پیش برود، هم کلاه ولی‌فقیه و هم کلاه این ارگانها پس معرکه است. این واقعیت همان بن‌بست لاعلاجی است که رژیم از صدر تا ذیل با آن دست به گریبان است و روز به روز رژیم را ضعیف‌تر می‌کند