۱۳۹۴ بهمن ۳۰, جمعه

کنفرانس سالانه امنیت در مونیخ






برگرفته از لوموند ،19 فوریه 2016:کنفرانس امنیت در مونیخ ، 
تضادها ، تنش ها ، چشم اندازها : نوشته سیلوی کوفمن سردبیر ارشد لوموند 

روسیه نظرات خود را بر غربیهای دست بسته تحمیل میکند
سیلوی کوفمن از سردبیران ارشد لوموند (متخصص مسائل استراتژیک بویژه روسیه) و فرستاده ویژه به مونیخ، در تحلیل مهمی از کنفرانس سالانه امنیت در این شهر با عنوان «روسیه نظرات خود را بر غربیهای دست بسته تحمیل میکند» فضای حاکم بر کنفرانس اخیر مونیخ در ارتباط با بحران سوریه را چنین توصیف میکند :

«کلام آخر درباره سیاست روسیه در سوریه را سناتور آمریکایی، جان مک کین، با تجربه طولانی در امور بین الملل و تسلط همیشگی وی بر فرموله کردن وضعیتها زد : «با شروع به خوردن، اشتها البته باز میشود...این فیلم (سوریه) را ما قبلا در جای دیگر – اوکرائین – دیده ایم».
مک کین که روز یکشنبه 14 فوریه در جلسه پایانی کنفرانس مونیخ راجع به امنیت بین الملل صحبت میکرد، بخوبی احساس و فضای مسلط در پی دو روز مباحثات نشان دهنده ناتوانی و تلخکامی غربیها در برابر بولدوزر به راه افتاده روسیه را خلاصه کرد. این در حالی است که کنفرانس امسال که همه ساله مسئولان دفاعی و سیاست خارجی دو سوی آتلانتیک را گرد میاورد، با قدری خوش بینی ناشی از انعقاد توافق نامه ای در پنجشنبه شب 11 فوریه بین بازیگران اصلی پرونده سوریه راجع به توقف موقت نبردها طی یک مهلت یک هفته ای، آغاز شده بود. قرار بود جان کری و سرگئی لاوروف...مشترکا بر اجرای این توافق نظارت داشته باشند. اما خشونت و شدت لحن تبادلات لفظی علنی بین غربیها و روسها طی دو روز بعد، ادامه بمبارانهای روسیه در سوریه و ارجاعات متعدد به بازگشت جنگ سرد از هر دو سو، امیدهای اولیه را نقش بر آب کرد. ورود ناگهانی ترکیه به نبردها در شنبه شب، نقطه اوج یک بدبینی عمومی بشمار میرود...
هنگام ترک پایتخت ایالت باواریای آلمان، شرکت کنندگان تقریبا همگی در این نکته اتفاق نظر داشتند که وضعیت در سوریه که به صحنه تمام رقابتهای منطقه ای و رویارویی تازه ای بین شرق و غرب مبدل شده، بطور قطع رو به وخامت بیشتر خواهد رفت.



«فیلم» مورد اشاره جان مک کین، در واقع تحولات حلب را به نوعی بازسازی آنچه در دبالتسوو Debaltsevo، شهر شرق اوکرائین و موضعی استراتژیک در دست ارتش اوکرائین، روی داد و طی آن نیروهای جدایی طلب با حمایت روسیه درست یک سال پیش این شهر را به محاصره در آوردند، تشبیه میکند. درست در همان زمانی که رؤسای کشورها و دولتهای آلمان، فرانسه، روسیه و اوکرائین در حال مذاکره بر سر یک توافق نامه آتش بس در شهر مینسک (بیلوروسی) بودند، بارانی از آتش توپخانه بر دبالتسوو فرو ریخت که نهایتا به سقوط آن انجامید. در مینسک، ولادیمیر پوتین رضایت خاطر خود را پنهان نمیکرد، زیرا توافق نامه امضا شده مهر تأییدی بود بر بخشی از پیشرفتهایی که نیروهای هوادار روسیه در صحنه بدست آورده بودند. همان طور که لامبرتو زانیه، دبیرکل سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) روز یکشنبه در مصاحبه ای با لوموند خاطرنشان شد، حتی همان توافق نامه هم هنوز مراعات نشده است.
این همان تاکتیکی است که برخی کارشناسان از زمان بحران گرجستان در سال 2008، شاهد استفاده از آن توسط روسها بوده اند : تشدید تهاجم نظامی در صحنه در بحبوحه مذاکرات جهت بدست آوردن یک «معامله بهتر». جان مک کین این تاکتیک را «بهره برداری از دیپلماسی در خدمت تجاوز نظامی» توصیف کرده، معتقد است که «از قضا تاکتیک کارسازی است، چرا که دیگران اجازه اجرای آن را میدهند». اینجا نیز رئیس کمیسیون امور خارجه مجلس سنای آمریکا انگشت خود را درست بر نقطه حساس میگذارد : در مونیخ، آمریکائیان و اروپائیان هر دو ناتوانی خود در مقابله با استراتژی مسکو را به نمایش گذاردند که تنها ظرف چند ماه باعث شکسته شدن انزوای دیپلماتیک روسیه از دوران بحران اوکرائین شده، پس از آن مسکو را به یک بازیگر دور نازدنی در صحنه دیپلماتیک خاور میانه مبدل ساخته، در سوریه مداخله نظامی کرده و امروز نهایتا حاکم اصلی صحنه در منازعه ای است که تا اعماق اروپا را به لرزه در آورده است. اما غربیها که گویی دفعتا کشف کرده اند که نیروهای روس تنها کاری که کرده اند نجات رژیم بشار اسد بوده، در حالیکه گویا با هدف جنگ علیه سازمان «دولت اسلامی» [داعش] وارد سوریه شده بودند، ناگزیر تنها به ابراز انزجار، محکوم کردنها و هشدارها همراه با برخی شعارها و اتهامات بی تأثیر بر آهن سرد طرف مقابل اکتفا میکنند.
فقدان رهبری آمریکا

اما تکذیبهای خونسردانه دیمیتری مدودف، نخست وزیر روسیه، خطاب به طرفهای غربی که خواستار قطع بمبارانهای روسیه بر غیر نظامیان سوری بودند – بخصوص این جمله که «هیچ مدرکی دال بر اینکه ما غیرنظامیان را بمباران میکنیم وجود ندارد و تمام این اتهامات نادرست است» - ، اوقات تلخیهای سرگئی لاوروف که پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا را به دو دوزه بازی متهم کرد، خطابه شدید اللحن الکساندر گروشکو، سفیر روسیه در ناتو، علیه تشدید آمادگیهای نظامی اتحاد آتلانتیک در اروپا، تمام تأثیر یک دوش آب سرد بر شرکت کنندگان را داشت. جان کری بعنوان تنها کسی که در بین این هیاهو تلاش میکرد قدری خوش بینی از خود نشان دهد، با دادن اطمینان به اروپائیان که «قطعا خواهند توانست بر این تهدید تقریبا موجودیتی برای بافت سیاسی و اجتماعی اروپا فائق آیند» و در این راستا میتوانند روی همبستگی آمریکا حساب کنند، لحنی شبیه به یک «پیشاهنگ» جوان یا موعظه گر امیدوار به آینده برغم تمام مشکلات، پیدا کرد. و اما دقیقا فقدان رهبری آمریکا است که بعنوان یکی از عوامل اصلی وضعیت وخیم کنونی بر شمرده میشود که البته فقدان وحدت در بین اروپائیان که فی المثل در برابر بحران مهاجران کاملا سر در گم شده اند، را باید بر آن افزود. فراخوان یکشنبه شب شخص رئیس جمهور آمریکا خطاب به ولادیمیر پوتین مبنی بر درخواست توقف بمباران اپوزیسیون رژیم سوریه، نیز این تردیدها و نگرانیها از بی عملی واشینگتن را محو نکرد.
تعداد اروپاییانی که تأکید میکنند روسیه در بلند مدت از این استراتژی فتح و فتوحات برنده بیرون نخواهد آمد، کم نیست. کارل بیلد، نخست وزیر پیشین سوئد، از جمله میگوید : «قضیه دنباس [جمهوری خود خوانده جدایی طلبان روس در شرق اوکرائین،م.] یک شکست مشخص است و از این پس بار سنگینی بر دوش مسکو خواهد بود». مایکل فالون، وزیر دفاع انگلستان، اظهار نظر میکند که «روسیه بهای سنگینی برای سیاست خود در سوریه خواهد پرداخت (...) و به یک رژیم منفور ومطرود در خاورمیانه مبدل خواهد شد». اما فعلا و تا اطلاع ثانوی، مسکو است که شرایط خود را بی اعتنا به هزینه انسانی آن، تحمیل میکند.»