۱۳۹۴ بهمن ۳۰, جمعه

خاطراتی از مبارزان آزادی


19 فوریه 2016: خاطراتی از مبارزان آزادی 
سال ۱۳۴۹ در رابطه با عضويت در تشکيلات تهران در تاريخ اول دي ماه در کرمانشاه بازداشت شدم و بعد به زندان قزل قلعه ي تهران در بند يک انفرادي انتقال يافتم. همزمان بازداشتي هاي گروه توفان و شانزده اذر همان سال در اين بند حضور داشتند. ... اين گروه شانزده اذري بدون اينکه خود بدانند نقش با اهميتي در جريان سازمان سياهکل به آنها تحميل شد.....روز ۱۹ بهمن زنداني جديدي را به بند اوردند و در سلول رو بروي من که خالي بود جا دادند. بعد از چند ساعتي مکالمه ما با هم اغاز شد و دانستم که اسمش اسکندر رحيمي و معلم س‍‍‍‍‍پاهي دانش در دامنه ي سياهکل در گيلان است. يکي دو ساعت بعد خبر داد که در گيلان حالت انقلابي بر قرار است و اين استان زير پاي انقلابيون است. اطلاعات بيشتري نمي توانست بدهد ولي خيلي بي قرار بود. .....يک هفته اي بعد از ورود رحيمي، صبح زود کاظم سلاحي را که از يک ماه قبل به خاطر ديگري در زندان بود بيرون بردند و سر شب سه نگهبان او را در حالي که آش ولاش شده بود به سلول بر گرداندند. من اولين بار بود که شکنجه را به اين حد وحشيانه مي ديدم. ...چون سلاحي توان حرکت نداشت موافقت نگهبان را جلب کردم که موقع دست شويي رفتن او را همراهي کنم. من که تا آن زمان او را از اعضاي گروه طوفان مي شناختم در راه دستشويي با موقعيت واقعي او آشنا شدم و در يافتم که تحصيل کرده شيمي است و دست خط او را که فرمولهاي مواد انفجاري بوده است در جايي يافته اند و به اين مناسبت چنين شکنجه اي را در مورد او اعمال مي کنند. بعدا روزنامه ها خبر دادند که جواد سلاحي برادرکاظم سلاحي را در درگيري خياباني کشته اند و خودش ۱/۵ ماه بعد اعدام شد.


غروب ۱۶ آذر سال ۱۳۴۹، ساواک به منزل تعدادي از دانشجويان که با يکديگر هم منزل بودند .. حمله مي کند که تنها اسم دو نفر از آنها را به خاطر دارم (ابوالحسن خطيب وصباغ پور) ... ساواکي ها در پوتين حسن پور کاغذي با فرمول هاي شيميايي پيدا مي کنند و او را به زندان اوين مي برند وشکنجه را آغاز مي کنند وتا زمان اعدامش به همراه گروه سياهکل به شکنجه او ادامه مي دهند. و خطيب را که شاه نکشت به بازماندگانش جمهوري اسلامي سپرد تا در تابستان ۶۷ بکشند.
اسکندر رحيمي معلم جوان سپاهي دانش که تنها عضو تيم تدارک بود نيز از غضب شاه و ساواکش بي نصيب نماند و در شمار ۱۳ نفر افراد سياهکل اعدام شد. ..به گمانم روز دوم اسفندماه بود که يک بازداشتي تازه را بدون اينکه سلول مشخصي داشته باشد با کوله پشتي اش جلوي در ورودي بند روي زمين جا دادند. من که به بهانه اصلاح و استفاده ازپريز روبروي در ورودي به تازه وارد نزديک شدم، وقتي که سرش را به طرفم گرداند اورا شناختم. جواب سلام مرا نداد و فقط نگاهم کرد. ... ظاهرا اعتماد نمي کرد. او محمد علي محدث قندچي بود که دامپزشک بود و سال ۴۷ به عنوان سپاهي ترويج به بوشهر اعزام شده بود. من در آن موقع مدير سپاه بهداشت بوشهر ... به خاطر آن آشنايي انتظار جوابي از او را داشتم که با سکوت روبرو شدم، دو ساعتي بعد او را منتقل کردند و به اوين بردند. هر دوي اينها جزو سيزده نفر اعدامي سياهکل در سحرگاه روز چهارشنبه ۲۶ اسفند همان سال بودند. دوران زندان من در آن سال سه ماه بود و وقتي که آزاد شدم تاره متوجه عمق واقعيت جنبش شدم. سرداراني که براي زندگي ارزشي جز تلاش براي آزادي و بهروزي زحمتکشان و توده هاي کار قائل نبودند هدف کشتار کينه توزانه دژخيمان شاه قرار گرفتند. صفايي فراهاني فقط صفا نبود.او مملو از صداقت و ايمان به مبارزه توده اي بود. او را از سال ۳۹ مي شناختم .. صفاري آشتياني را از سال۴۰ به عنوان معلم دانشجو شناختم و ... محدث قندچي را از سال ۴۷ به شرحي که رفت مي شناختم و ضرورت هاي مبارزه باعث شد که آخرين سلام مرا بي جواب بگذارد. عباس دانش بهزادي را از سال ۴۲ در انجمن دانشجويان کرماني مقيم تهران شناختم و از همانجا ايمان وشوق او را به مبارزه دريافتم. سال ۴۳ در حاليکه او به عنوان دانشجوي دامپزشکي .. بودِ، با همکاري دوست مشترکي که محدث قندچي را هم به من معرفي کرده بود اقامتگاهش را يافتيم و با بيژن جزني به ديدارش رفتيم. من که سال بعد از تهران دور شدم ديگر او را نديدم و براي اولين بار بعد از ساليان نام او را در ليست اعدامي هاي سياهکل ديدم. درزندان آن سال قزل قلعه به غير از دو نفري که اعدام شدند رفقا طاهر پرور، ايرج نيري ، روبن مارکاريان، سباغ پور، سعيد سلطان پور و خطيب نيز حضور داشتند. دو نفر آخري را که شاه ومزدورانش نتوانستند اعدام کنند جانشينانش سلطان پور را در سال ۶۰ و درروز عروسي اش بازداشت و سپس اعدام کردند و خطيب را در تابستان ۶۷ از پاي در آوردند . تنها يک نکته را اضافه کنم که در آن مقطع من با شيوه مبارزه چريکي چندان توافقي نداشتم ولي بايد بگويم که سالمترين ، صادقترين ، مومن ترين و شجاعترين مبارزان درراه پيروزي و بهروزي زحمتکشان را در جمع اين دوستان داشته ام . برهمه آنان درود و يادشان گرامي باد.